نامه بخشش ازعسل بانو
سلام عشق من تورو خدا مامانت و ببخش که این روزا نمی تونه مرتب بیاد و خاطرات قشنگ توروثبت کنه عزیزدلم.الان تازه از خونه ی آقاجونت اومدیم عسلم شماهمه مدت اونجالالابودی ناگفته نماندکه پسرعمه لطیفه خیلی اذیتت میکردمنم دیگه تصمیم گرفتم بیاییم بالا خونه خودمون مامان جان چون باباتاچنددقیقه دیگه ازسرکارمیادبایدیه کم براش خوشکل کنیم جیگرم وناگفته نماندکه حسابی دلش برات تنگ شده این وازپیام هایی که ازصبح تاحالا میده ومن وکچل کرده فهمیدم هی میگه اینجورش نکنی حواست به پوشکش باشه سردش نشه گرمش نشهبابامن خودم مواظبشم دیگه الهی قربونت بگردم خلاصه مامان قول میدم ازاین به بعدتمام خاطرات قشنگت وبنویسم عزیزدلم قوووووول پس مامان وبخشیدی دوست دارم شیرینی زندگیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی